رنجم نه دیگر تنهایی
که جدایی است
و اضطرابم نه زاده ی بی کسی
که بی اویی است
دلی که از بی کسی غمگین است
هرکسی را میتواند تحمل کند
هیچ کس بد نیست ولی
دلی که در بی اویی مانده است ،
برق هر نگاهی جانش را می خراشد
هر چهره ای،هر نگاهی،طرح اندامی،طنینی،رنگی
در نگاه های او فریاد می کشد
که او نیست
نظرات شما عزیزان:
|